شعر چیست؟
شعر، یا به تعبیر فارسی کهن چامه، چکامه، سرود و نشید، شاخهای از ادبیات است که از ویژگیهای زیباییشناختی و اغلب ریتمیک زبان بهره میبرد. شعر همخانواده با «شعور» است و در حقیقت تلاش انسان برای احساس معنا و بیان آن در قالبی زیباست. دهخدا در یادداشتهای خود دربارهٔ شعر مینویسد:
«چکامه، چغامه، چامه، نشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض… در ظاهر ایرانیان را قسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هنیمه» مینامیدهاند. قدیمترین شعر ایران که به دست است، گاتاهای زرتشت میباشد که نوعی شعر هجایی محسوب میشود.»
شاعران و منتقدان، تعریفهای متعددی از شعر ارائه دادهاند؛ برخی بر موزون و آهنگین بودن شعر و ادای حق مطلب به زیباترین شکل آن تأکید دارند، و برخی دیگر شعر را با دانش، فهم و ادراک مرتبط میدانند. دهخدا به نقل از علمای عرب اشاره میکند که:
«کلامی را شعر گویند که گوینده قصد کرده باشد آن را موزون و مقفی ادا کند، و کسی که بدون اراده چنین کند، شاعر نیست.»
به قول ملکالشعرای بهار، شعر دانی همانند مرواریدی از دریای عقل شاعر است؛ افسونگری که درون خود ترکیبی از معنا و زیبایی دارد.
تاریخچهٔ سرایش شعر
قدیمیترین سرودههای بهجامانده، به وِداهای هندوان باستان بازمیگردد. تاریخ دقیق ریگودا نامعلوم است، اما برآورد میشود که قدمت آن بین هزار تا پنجهزار سال پیش از میلاد باشد. همزمان، گاتاهای زرتشت نیز از قدیمیترین سرودههای ایران باستان هستند. دیگر نمونههای قدیمی عبارتند از:
گیلگمش؛ نخستین منظومهٔ حماسی جهان.
ایلیاد و ادیسه اثر هومر در یونان.
مهابهاراتا و رامایانا در هند.
انهایید اثر ویرژیل در روم.
شاهنامه اثر فردوسی در ایران.
این حماسهها اغلب در بزنگاههای تاریخی هر ملت شکل گرفته و ریشه در اسطورهها و شرایط تاریخی دارند. در چین باستان نیز علاقه به شعر و سرود وجود داشته است، از جمله آثار بهجامانده شی چینگ یا کتاب سرودها.
دیدگاههای فلسفی و سنتی دربارهٔ شعر
ارسطو و نظریهٔ فن شعر
در میان فلاسفهٔ قدیم، ارسطو بهطور مدون و مفصل به شعرشناسی پرداخته است. او بر پایهٔ مفهوم محاکات یا تقلید واقعیت، شعر را به سه عنصر اصلی تقسیم میکند: وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی. بر اساس نظر او، انواع اصلی شعر شامل حماسه، تراژدی، کمدی و شاخههای وابسته مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی، همه در جوهر هنری خود تقلید مشترک دارند و تفاوتشان به سبب ابزار، مضمون و شیوهٔ تقلید است.
دیدگاه فیلسوفان مسلمان
پس از انتقال نظریههای شعری یونانی به جهان اسلام، فیلسوفانی چون فارابی، ابنسینا، ابوالبرکات بغدادی، ابن رشد و خواجه نصیر طوسی به نظریهپردازی دربارهٔ شعر پرداختند. خواجه نصیرالدین طوسی شعر را «سخنی خیالانگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد» میداند و به رابطهٔ شعر و موسیقی نیز توجه داشته است. او و دیگران وزن و ریتم را بخشی از تخیل و ابزار شاعرانه میدانستند، نه صرفاً یک قاعدهٔ فنی.
اختلاف نظر در تعریف شعر
در طول تاریخ، تعاریف مختلفی برای شعر ارائه شده که گاه با هم در تضاد بودهاند. افلاطون شعر را از نظر اخلاقی و معرفتشناسانه محدود میدانست و آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی میپنداشت. ارسطو برای پاسخ به این انتقادات، فن شعر را بر پایهٔ تقلید ذهن انسان و نیاز طبیعی او به ریتم و هماهنگی بنیان نهاد. وی تکامل هجوسرایی، پیدایش سبکها، اوزان و شاخههای شعر را تبیین کرد و این روند منجر به شکلگیری تراژدی، حماسه و کمدی شد.
تاریخچهٔ شعر پارسی
پیش از اسلام
شعر ایرانی به روزگار زردشت بازمیگردد. گاتاها سرودهای مذهبی ایران باستان هستند و انتساب آنها به زردشت مورد تردید نیست. پس از آن، اوستا و منظومههای پهلوی ساسانی و اشکانی مانند:
یادگار زریران
جاماسبنامه
وجود دارند که نمونههای کهن شعر فارسی محسوب میشوند.
دوران اسلامی
نخستین شاعران پارسیسرا در دربار یعقوب لیث صفاری ظاهر شدند. محمد بن وصیف سگزی نخستین کسی بود که شعر عروضی فارسی سرود. شعر کلاسیک فارسی تا پیش از ظهور نیما یوشیج بر قالبهای سنتی و اوزان عروضی محدود بود.
قالبها و سبکهای شعر کهن فارسی
قالبهای شعری
مثنوی
قصیده
غزل
مسمط
مستزاد
ترجیعبند
ترکیببند
قطعه
رباعی
دوبیتی
تکبیت
چهارپاره
سبکهای شعری
سبک خراسانی
سبک عراقی
سبک هندی
سبک وقوع
سبک بازگشت
این تقسیمبندیها از ملکالشعرای بهار نقل شده و نزد ادیبان معتبر است. دیگر طبقهبندیها نیز بر مبنای مکاتب ادبی اروپا و شعر نو ارائه شدهاند.
شعر نو
از دوران مشروطیت، شعر فارسی دگرگون شد و شعر نو ظهور کرد. نیما یوشیج با کوتاه و بلند کردن مصرعها و جابجایی قافیهها، موسیقی شعر را متحول کرد و شعر را از چارچوب محدود اوزان عروضی رها ساخت. موسیقی شعر نو دو بعد دارد:
موسیقی بیرونی: همان وزن عروضی با کشش هجاها و تکیهها.
موسیقی درونی: هماهنگی ترکیبی کلمات و طنین هر حرف در کنار دیگری.
شعر سپید
احمد شاملو با ایجاد سبک شعر سپید یا شاملویی، وزن را بهطور کلی حذف کرد و بر آزادی بیان و لحن تمرکز نمود. نمونهای از شعر شاملو:
مگذار دیگران نام تو را بدانند …
همین زلال بیکران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!