می خواهمت! چنان که درختی پرنده را!
مانند آهوئی که یک شیر درنده را!
✔
زنده نگه می دارم این دل را به یاد تو
طاقت ندارم گرچه این عشق کشنده را!
✔
در قلب بیمارت چه تریاکی نهفته است؟
که دوست دارم این خماری گزنده را!
✔
می خواهمت! چنان که درختی پرنده را!
مانند آهوئی که یک شیر درنده را!
✔
زنده نگه می دارم این دل را به یاد تو
طاقت ندارم گرچه این عشق کشنده را!
✔
در قلب بیمارت چه تریاکی نهفته است؟
که دوست دارم این خماری گزنده را!
✔
شیرینی لب های تو، در مزه ی گیلاس نیست.
عطر خمار انگیز تو، در بوته های یاس نیست.
*
شاخه گل سرخ لبت، خون از دل ما می خورد
برقی که چشمت می زند، در بوته های یاس نیست.
*
فصل درو یعنی که تو، از این خیابان بگذری
زوری که دارد مژه ات، در بازوی هر داس نیست.
*