مکاتب ادبی چیست؟
مکتب ادبی (یا جریان ادبی) به مجموعهای از اندیشهها، باورها، شیوههای زبانی و زیباییشناسی مشترک گفته میشود که گروهی از نویسندگان و شاعران در یک دورهٔ تاریخی از آن پیروی میکنند.
هر مکتب ادبی بازتابی از روح زمانه است: اندیشههای فلسفی، شرایط اجتماعی، دگرگونیهای سیاسی و حتی پیشرفتهای علمی میتوانند سبب شکلگیری یک مکتب تازه شوند.
ادبیات، فقط هنر کلمات نیست؛ بلکه آینهای است که انسان در آن خود و دنیایش را میبیند. ازاینرو، هر مکتب ادبی نوعی نگاه تازه به انسان، طبیعت و حقیقت است.
۱. مکتب کلاسیک (Classicism)
ویژگیها
کلاسیکگرایی از ادبیات یونان و روم باستان الهام گرفته و بر عقل، نظم، تقارن و زیبایی در چارچوب قانون تأکید دارد. در این مکتب، احساسات باید کنترل شوند و آثار ادبی باید تابع اصول و قواعد باشند.
نمونهها
در فرانسه، نویسندگانی چون «راسن»، «مولیر» و «کورنی» از پیشگامان این مکتب بودند. در ایران نیز آثار نظامی، سعدی و حتی بخشی از شعر فردوسی، از دیدگاه ساختار و توازن، به روح کلاسیک نزدیکاند.
۲. مکتب رمانتیسم (Romanticism)
ویژگیها
در قرن نوزدهم، واکنشی علیه خشکگرایی کلاسیک پدید آمد: رمانتیسم.
رمانتیکها عقل را کنار گذاشتند و به احساس، خیال، فردیت و آزادی در بیان پرداختند. آنان طبیعت را پناهگاه روح انسان میدانستند و از درد، عشق، مرگ و تنهایی سخن گفتند.
نمونهها
در اروپا، شاعرانی چون «لامارتین»، «گوته»، «بایرون» و «وردزورث» نمایندگان بزرگ رمانتیسم بودند.
در ایران، آثار نیمایوشیج، فروغ فرخزاد، اخوان ثالث و حتی حافظ در بعضی وجوه، رنگ و بوی رمانتیک دارند.
۳. مکتب رئالیسم (Realism)
ویژگیها
رئالیسم یعنی نمایش واقعیت بدون آرایش یا اغراق. نویسنده رئالیست، دنیا را همانگونه که هست نشان میدهد، نه آنگونه که باید باشد.
رئالیسم در قرن نوزدهم میلادی، بهویژه در فرانسه، در برابر رمانتیسم احساساتی قد علم کرد.
نمونهها
نویسندگانی چون «بالزاک»، «فلوبر» و «تولستوی» از پایهگذاران رئالیسماند.
در ایران، جمالزاده، صادق هدایت و علیمحمد افغانی را میتوان در این مکتب جای داد.
۴. مکتب ناتورالیسم (Naturalism)
ویژگیها
ناتورالیسم در واقع شکل افراطی رئالیسم است. در این مکتب، انسان محصول وراثت و محیط دانسته میشود و ارادهٔ آزاد تقریباً بیمعناست. نویسنده، انسان را مانند یک آزمایش علمی در بستر اجتماع بررسی میکند.
نمونهها
«امیل زولا» پدر ناتورالیسم است. در ایران نیز آثار اجتماعی تند و تلخی چون داستانهای «صادق چوبک» یا بخشهایی از «بوف کور» به این فضا نزدیکاند.
۵. مکتب سمبولیسم (Symbolism)
ویژگیها
سمبولیسم در اواخر قرن نوزدهم پدید آمد و بر نماد و ابهام تکیه دارد. شاعر سمبولیست واقعیت را بهطور مستقیم نمیگوید، بلکه از نشانهها و استعارهها بهره میبرد تا معنا را در ذهن خواننده بیدار کند.
نمونهها
«مالارمه»، «بودلر» و «ورلن» از چهرههای اصلی سمبولیسماند.
در ایران، شعر نیما، سپهری و شاملو اغلب سرشار از نماد و ابهام است.
۶. مکتب سوررئالیسم (Surrealism)
ویژگیها
سوررئالیسم یعنی «فراواقعگرایی»؛ جریانی که بر رویا، ناخودآگاه و تخیل بیمرز تأکید دارد. این مکتب در دههٔ ۱۹۲۰، تحت تأثیر نظریات فروید دربارهٔ روان انسان شکل گرفت.
سوررئالیستها باور داشتند که هنر واقعی از دل رؤیا و ناخودآگاه میجوشد، نه از منطق روزمره.
نمونهها
«آندره برتون» و «پل الوار» از پایهگذاران آن بودند.
در ایران، شعرهای سهراب سپهری و یدالله رؤیایی تا اندازهای از این مکتب تأثیر گرفتهاند.
۷. مکتب اکسپرسیونیسم (Expressionism)
ویژگیها
در اکسپرسیونیسم، واقعیت بیرونی مهم نیست، بلکه احساس درونی هنرمند از واقعیت اهمیت دارد.
این مکتب، فریادی درونی است علیه بیعدالتی، جنگ و پوچی. آثار اکسپرسیونیستی غالباً پر از اغراق، خشونت و رنگهای تند احساسی هستند.
نمونهها
در تئاتر و نقاشی آلمان شکوفا شد. در ادبیات، «کافکا» را میتوان بهنوعی اکسپرسیونیست دانست.
۸. مکتب اگزیستانسیالیسم (Existentialism)
ویژگیها
اگزیستانسیالیسم یعنی «اصالت وجود». این مکتب در قرن بیستم، پس از جنگهای جهانی، رشد کرد.
نویسندگان این جریان معتقد بودند که زندگی بیمعناست مگر آنکه انسان خودش معنا بیافریند. آزادی، اضطراب و مسئولیت فردی، موضوعهای اصلی این مکتباند.
نمونهها
«ژانپل سارتر»، «آلبر کامو» و «فرانتس کافکا» از چهرههای مهم آناند.
در ایران، نویسندگانی چون صادق هدایت و بهرام صادقی گاه درونمایههای اگزیستانسیالیستی را بازتاب دادهاند.
۹. مکتب مدرنیسم و پستمدرنیسم
مدرنیسم
مدرنیسم حاصل دگرگونیهای قرن بیستم است: جنگها، علم، فناوری و فروپاشی باورهای سنتی.
در مدرنیسم، ساختارهای کلاسیک و روایت خطی شکسته میشوند. نویسنده، به ذهن شخصیتها و جریان آگاهی آنها نفوذ میکند.
نمونهها: «جیمز جویس»، «ویرجینیا وولف»، «تی.اس. الیوت».
پستمدرنیسم
پستمدرنیسم، شکاکتر و بازیگوشتر از مدرنیسم است. حقیقت را چندپاره میبیند و به طنز، بینامتنیت و بازی زبانی روی میآورد.
نمونهها: «بورخس»، «اومبرتو اکو»، «دونالد بارتلمی».
در ایران، هوشنگ گلشیری و رضا براهنی از نویسندگانیاند که به این شیوه نزدیک شدهاند.
۱۰. مکتبهای نو و معاصر
در دنیای امروز، مرز مکاتب سنتی درهم شکسته است. نویسندگان گاه از چندین مکتب در کنار هم بهره میبرند.
برخی از گرایشهای جدید عبارتاند از:
پسانوگرایی شرقی (Neo-Orientalism): بازخوانی هویت شرقی در برابر غرب.
رئالیسم جادویی (Magical Realism): آمیزش واقعیت و خیال در بستر اجتماعی، مانند آثار «گابریل گارسیا مارکز».
مینیمالیسم: سادهنویسی و حذف جزئیات غیرضروری برای رسیدن به هستهٔ احساس.
فرامدرنیسم (Metamodernism): ترکیب دوبارهٔ عقل و احساس پس از دوران پستمدرن.
جمعبندی: ادبیات بهمثابهٔ آینهٔ انسان
مکاتب ادبی نه صرفاً روشهای نوشتن، بلکه شیوههای دیدن جهان هستند.
هر مکتب، پاسخی است به پرسشی بنیادین:
انسان کیست؟ در جهان چه میخواهد؟ و زیبایی را چگونه میبیند؟
از کلاسیک تا پستمدرن، ادبیات همچون موجودی زنده، همواره در حال دگرگونی است — درست مانند خود انسان.
- ۰۴/۰۷/۲۷