پخت و پز. متمرکز گز. کله پز. رَز. زودپز. آب پز. مرکز. رنگرز. سرآشپز. رجز. آشپز. خز.
پخت و پز. متمرکز گز. کله پز. رَز. زودپز. آب پز. مرکز. رنگرز. سرآشپز. رجز. آشپز. خز.
سنتز. فتوسنتز. موجز. حایز. چراغ قرمز. گِزگِز. هرگز. مادون قرمز. عاجز. مجوز. نافلز. مشمئز. معجز. تز. غرایز. متجاوز . بارز. پرانتز. مراکز. صفت بارز. خط قرمز. آنتی تز. مایونز. ممیّز. قرمز.
پُز. سلولز. تجاوز. تمایز. موز. اگزوز. گل رُز. لنت ترمز. بز. تمرکز. ماده بز. گلوکز. بجز. رُز.
خشک مغز. سایز . غمز. ورز فِرز. اندرز. سبز. منگنز طنز. خدا بیامرز. نغز. سقز مجهز. لرز. عجز. هم ارز. پرز. آویتامینوز پفیوز. ایدز. مرز. شعر نغز کِز. سرسبز. هم مرز. قانون لنز. تنگه هرمز رمز. کشف رمز. لنز. درز. کشاورز فِرز. طرز. تحفه نطنز. گرز محرز. کارورز. ارز.
باج، تاج، حراج، کاج، اسفناج، ابتهاج، استخراج، استنتاج، مزاج، کلاج، هاج و واج، سراج،
گیج، بسیج، هویج، افلیج، گرگیج، تدریج، تزویج، یوشیج،
فروج، خروج، کهنوج، لجوج، بروج، ساروج، مفلوج، منسوج، یاسوج، یاجوج و ماجوج،
کج، معوج، لج، کرج، سنندج، هودج، حج، منتج، فرج، فلج،
کالج، سمج، خارج، خوارج، مروج، مهیج، حوایج، نتایج، رایج،
تشنج، اوج، موج، فوج، زوج،
خرج، حرج، درج، ولخرج، لزج، نسج، کنج،
سنج، دماسنج، پنج، گنج، رنج، ترنج، اسفنج، بغرنج، سپنج، شطرنج، شکنج، غنج،
برنج، آرنج، نارنج، بهارنارنج، دنج، سنج،
ماچ، تاچ، کلاچ، پاچ، قاچ، اسکاچ،
پیچ، سوییچ، ساندویچ، هیچ، پاپیچ،
پوچ، موچ، قوچ، کوچ، بلوچ،
پچ، پچ پچ،
کلمات متفرقه:
منچ، فنچ، پارچ، قارچ، پانچ، پرچ، سرچ، اینچ، پارچ، پرچ،
صباح، فلاح، فلّاح، نکاح، جناح، اصلاح، مباح، اشباح، تمساح، جرّاح، مزاح، سلاح، اصطلاح، مداح، مستراح، مفتاح، افتتاح، راح، لقاح، افتضاح، الواح، ارواح، سیّاح، طراح، صباح،
قبیح، صریح، ملیح، توضیح، تفریح، تشریح، تقبیح، تلویح، تصحیح، صحیح، تسبیح، مسیح، تلمیح، تسلیح،
مجروح، ممدوح، نوح، روح، مجروح، مشروح، مذبوح، مفتوح، سطوح،
مسلّح، شبح، فرح، قدح، ارجح، قوس و قزح، مطرح،
مصلح، مادح، مدایح، نصایح، فاتح، جوارح، واضح، ناصح،
ترشّح،
کلمات متفرقه:
لوح، صبح، سطح، فتح، شرح، مدح، طرح، ذبح،
آخ، طبّاخ، گستاخ، فراخ، سوراخ، شاخ، تک شاخ، سرشاخ، نفاخ، کاخ، سنگلاخ، سلاخ
رسوخ، منسوخ، شوخ، کوخ، شیوخ،کلوخ،
بیخ، توبیخ، تاریخ، تواریخ، مرّیخ، سیخ، میخ، گلمیخ، زرنیخ طبخ
پاسخ، تناسخ، مخ، پریرخ، فرّخ، گلرخ، ماهرخ، نیمرخ
مورّخ، راسخ، شامخ، مشایخ نرخ
اخ، پخ، برزخ، دوزخ، فرسخ، نسَخ، اِلخ، مسلخ، ملخ، نخ، آوخ، گل یخ
چرخ، فسخ، مسخ، نفخ، تلخ،
متفرقه:
سرخ،
کلمات همقافیه به شاعر و نویسنده کمک میکنند تا آهنگ و ریتم زیبایی به متن خود بدهند. در اینجا فهرستی از کلمات همقافیه با «نوش» و «خروش» ارائه شده است:
کیانوش، چهارگوش، بردهفروش، مهرنوش، ساقدوش، چموش، کوش، همدوش، گوگوش، نوشانوش، موش، فرنوش، فراموش، بکوش، درازگوش، منقوش، دوش، خوشپوش، ذغالفروش، زودجوش، پوش، تیزهوش، انوش، خودفروش، کفنپوش، رازپوش، خروش، مغشوش، پاپوش، سرپوش، وحوش، نوش، بوش، باهوش، بهنوش، بالاپوش، خاموش، داریوش، گوش، مدهوش، بالاپوش، گلنوش، منفوش، بناگوش، بادهنوش، خرگوش، بیهوش، خموش، جوش، شادنوش، مخدوش، گلپوش، بازیگوش، فروش، دوشادوش، توش، درپوش، سروش، روپوش، سیاووش، فالگوش، خودجوش، هوش، سختکوش، زرهپوش، دلقپوش، سادهپوش، نقوش، روتوش، سهگوش، تنپوش، آغوش، شوش، پرفروش، ساعتفروش، پرجوش، پرخروش، نقابپوش، شیکپوش، حلقهبهگوش، شرابنوش، نقرهپوش، سبزپوش، سیهپوش، بلیتفروش، ژندهپوش، قالیفروش، دیرجوش، بلیطفروش، جوفروش، همآغوش، کتابفروش، میفروش، ملیپوش، دستفروش، خانهبهدوش، وطنفروش، بادهفروش، روزنامهفروش، دینفروش، تنفروش، شیردوش، زیرپوش، یخفروش، زغالفروش، پردهپوش، آدمفروش، فخرفروش، پیالهفروش، خرقهپوش، سرخپوش، گلفروش، کفپوش، خالجوش، چکمهپوش، امانتفروش، کمهوش، خمرفروش، کمفروش، بارانیپوش، موادفروش، بنجلفروش، پیشفروش، خطاپوش، سپیدپوش، گرانفروش، شیرجوش، طلافروش، پشمینهپوش، شرابفروش، آبیپوش، گهرفروش، هیزمفروش، آشغالفروش، سیاهپوش
نمونه شعر با این قافیه (غزل 286 حافظ):
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِیفروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بَرْبَط زنان میگفت نوش!
با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام
نی گَرَت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش
گوش کن پند ای پسر وز بهرِ دنیا غم مَخور
گفتمت چون دُر حدیثی، گر توانی داشت هوش
در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساطِ نکتهدانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مردِ عاقل، یا خموش
ساقیا مِی ده که رندیهایِ حافظ فهم کرد
آصِفِ صاحبقرانِ جرمبخشِ عیبپوش
کلمات هم قافیه: پیشاپیش - نیش - سریش - خیش - پیش - تفتیش - بیش - کشیش - خویش - پولیش - اتریش - پریش - فردریش - اطریش - حشیش - تجریش - کمابیش - کیش - دیش - میش - گاومیش - ریشریش - دگراندیش - روانپریش - ریش - تشویش - پسوپیش - دراویش - فیش - دوراندیش - کجاندیش - درویش - بدکیش - مصلحتاندیش - نیکوکیش - پرتشویش - ژرفاندیش - منفعتاندیش - همکیش - کژاندیش - روشناندیش - آزاداندیش - بداندیش - تاریکاندیش - خیراندیش - مالاندیش - عاقبتاندیش - جزماندیش - پرریش - نواندیش - خمیرریش - هماندیش - تهریش - آخراندیش -
یک نمونه شعر با این قافیه (غزل شماره ی 290 حافظ):
دلم رمیده شد و غافلم منِ درویش
که آن شِکاریِ سرگشته را چه آمد پیش
چو بید بر سرِ ایمانِ خویش میلرزم
که دل به دستِ کمان ابروییست کافِرکیش
خیال حوصلهٔ بحر میپزد هیهات
چههاست در سرِ این قطرهٔ مُحال اندیش!
بنازم آن مژهٔ شوخِ عافیت کُش را
که موج میزندش آبِ نوش، بر سرِ نیش
ز آستینِ طبیبان هزار خون بچکد
گَرَم به تجربه دستی نهند بر دلِ ریش
به کویِ میکده گریان و سرفِکنده رَوَم
چرا که شرم همیآیدم ز حاصلِ خویش
نه عمرِ خِضر بِمانَد، نه مُلکِ اسکندر
نزاع بر سرِ دنیی دون مَکُن درویش
بدان کمر نرسد دستِ هر گدا حافظ
خزانهای به کف آور ز گنجِ قارون بیش!