وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

نویسندگان

۱۵۷ مطلب توسط «بهرام بهرامی حصاری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دسته 1 (آ)

اثاث، احداث، میراث، وُرّاث، اناث، غیاث، ثلاث، 

دسته 2 (و)

حدوث، موروث، مبعوث

دسته 3 (ی)

خبیث، احادیث، حدیث، تثلیث، تأنیث

دسته 5 (-ِ)

ثالث، حوادث، حادث، وارث، باعث خبث

دسته 6 (-ّ)

عبَث، مبحث، مبعث، مثلث، مؤنث، مخنث مباحث

دسته 7 (متفرقه)

ثلث، بحث، جرّ و بحث، مکث، ارث، حیث، لوث،

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوان شرقی-غربی گوته

گفت‌وگوی شاعر آلمانی با حافظ، عشق، و شرق

یوهان ولفگانگ فون گوته (1749–1832)، یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادبیات اروپا، در واپسین سال‌های عمر خود اثری آفرید که مرزهای زبان و فرهنگ را درنوردید: «دیوان شرقی-غربی» (West-östlicher Divan). این کتاب، نه فقط مجموعه‌ای از شعرها، بلکه پلی فرهنگی میان شرق و غرب است؛ پلی که بر پایهٔ عشق، خرد، و عرفان بنا شده است.


پیدایش دیوان: جرقه‌ای از شرق

در آغاز سدهٔ نوزدهم، گوته در اوج پختگی فکری و ادبی بود. او پیش‌تر با آثاری چون فاوست، رنج‌های ورتر و فاوست دوم نام خود را در تاریخ جاودان کرده بود، اما هنوز تشنهٔ معنا و حقیقتی ژرف‌تر بود. در حدود سال ۱۸۱۴ میلادی، ترجمهٔ آلمانیِ اشعار حافظ شیرازی به دست شرق‌شناس نامدار یوزف فون هامر-پورگشتال (Joseph von Hammer-Purgstall) منتشر شد. گوته با شور و شگفتی این ترجمه را خواند و در نامه‌ای نوشت:

«من در حافظ خود را بازمی‌یابم؛ او همان کسی است که با من از پشت قرن‌ها سخن می‌گوید.»

از همان لحظه، رابطه‌ای روحی میان شاعر آلمانی و شاعر ایرانی شکل گرفت. گوته خود را شاگرد حافظ دانست و کوشید در زبان و اندیشهٔ او غوطه‌ور شود. نتیجهٔ این هم‌نشینی ذهنی، کتابی شد که او آن را «دیوان شرقی-غربی» نامید — یادآور عنوان «دیوان حافظ».


ساختار کتاب: سفری در دوازده دفتر

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

از شاعری جوان تا حکیمی جهانی

یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Wolfgang von Goethe) نه فقط یک شاعر یا رمان‌نویس، بلکه پدیده‌ای چندبُعدی در تاریخ اندیشه و هنر بود. او در طول بیش از هشتاد سال زندگی، از شعر و تئاتر تا فلسفه و علوم طبیعی را درنوردید. گوته را می‌توان پلی میان دوران کلاسیک و مدرن دانست — انسانی که میان عقل و احساس، علم و هنر، ایمان و تردید، پیوندی تازه آفرید.


۱. تولد و سال‌های نخستین

گوته در ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در شهر فرانکفورت آلمان به دنیا آمد. خانواده‌اش ثروتمند و تحصیل‌کرده بودند و از کودکی در محیطی آکنده از کتاب و موسیقی رشد کرد. پدرش مردی سخت‌گیر و اهل انضباط بود و مادرش روحی شاعرانه داشت؛ ترکیبی که بعدها در شخصیت دوگانه و پرکشمکش گوته به‌روشنی دیده می‌شود.

در جوانی به تحصیل حقوق پرداخت، اما علاقه‌اش به ادبیات، فلسفه و طبیعت‌شناسی خیلی زود او را از مسیر رسمی دور کرد. او شعر می‌گفت، نمایش می‌نوشت و به مطالعه‌ی فلسفه‌ی یونان، عرفان شرقی و علم جدید می‌پرداخت.


۲. ظهور ناگهانی در جنبش «طوفان و تلاطم»

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

تاریخ ادبیات در جهان؛ از نخستین واژه‌ها تا روایت‌های دیجیتال

ادبیات، قدیمی‌ترین فرزند زبان است. همان دم که انسان نخستین واژه را برای بیان شگفتی، ترس یا عشق بر زبان آورد، ادبیات نیز زاده شد. از دل نیایش‌ها و اسطوره‌ها، از نغمه‌های شکار تا سرودهای نیل و دجله، ادبیات در کنار انسان رشد کرد و چهرهٔ هر عصر را بازتاب داد. تاریخ ادبیات جهان، داستانی است از تکامل اندیشه، احساس و تخیل در قالب واژه‌ها.

۱. دوران آغازین: پیش از خط و پیش از تاریخ

نخستین جلوه‌های ادبیات، شفاهی بودند. انسان شکارگر و کوچ‌نشین، پیش از آن‌که نوشتن را بیاموزد، قصه می‌گفت؛ برای انتقال تجربه، آموزش فرزندان، یا فقط برای فرار از سکوت شب. این قصه‌ها بعدها به اسطوره‌ها بدل شدند: داستان‌های خدایان، ارواح، قهرمانان و نیروهای طبیعت.

در این دوران، شعر و موسیقی از هم جدا نبودند. نغمه‌های کار، ترانه‌های جنگ و مرثیه‌های مرگ، همگی جنبه‌ای آیینی داشتند. هنوز هم رد این ادبیات شفاهی را می‌توان در فولکلور ملت‌ها یافت — از سرودهای بومیان آفریقا تا افسانه‌های ایرانی و اسکاندیناوی.


۲. عصر تمدن‌های کهن: خط، خدای واژه‌ها

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

بودن! که به غیر داد و بیداد نبود!

جز اینکه فقط فریبمان داد نبود!

آن مورچه ای که زیر پایم له شد

او نیز پی زندگی شاد نبود؟

بهرام بهرامی

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

بودا نشوی، اگر تصور بکنی!

می باید از این وهن تشکر بکنی!

فرزانه شدی تو ای مترسک که فقط

وقت دو سه تا کلاغ را پر بکنی!

بهرام بهرامی

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

گهگاه در این جهان سیاهی آبی است!

تاوان و تقاص هر گناهی آبی است!

وقتی که بهشت تو لجنزار من است!

ای کوسه بدان، دوزخ ماهی آبی است!

بهرام بهرامی

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

طلسم

.. و من به بودن خود می دهم ادامه هنوز

به قایقانگی ام!

اگرچه رودخانه ی ما

به فکر خودکشی ماهیان سردرگم

به دست توطئه ی آبشار دیوانه است!

و به سرودن خود می دهم ادامه هنوز

از بهار جاویدان

که می کند همه ی شک و ترس و نفرت را

از طلسم یخ آزاد!

*

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

اختیارات شاعری چیست؟

در شعر فارسی، شاعر همیشه در بند قواعد خشک و غیرقابل تغییر نیست. گاهی می‌تواند در وزن و تقطیع، اندکی تصرف کند بی‌آنکه موسیقی شعر از بین برود. به این تصرف‌ها در وزن و ساخت هجایی، اختیارات شاعری می‌گویند. این اختیارات در واقع «آزادی‌های وزنی» هستند که شاعر برای زیباتر و طبیعی‌تر ساختن شعر از آن‌ها بهره می‌برد. در ادامه به مهم‌ترین آن‌ها بر اساس گفته‌های شمیسا و کامیار اشاره می‌کنیم:


۱. افزودن یا حذف یک یا دو صامت در پایان مصراع

شاعر می‌تواند در آخر مصراع، یک یا دو حرف صامت (مانند «ر»، «د»، «س») را اضافه کند یا حذف نماید، بدون آنکه وزن دچار اشکال شود.
مثلاً اگر وزن اقتضا کند، پایان مصراع می‌تواند با کمی تفاوت در صامت‌ها خوانده شود.

این اختیار باعث انعطاف در پایان‌بندی مصرع‌ها می‌شود و مانع از سخت و تصنعی شدن بیان شاعرانه است.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

گرچه این باران همان ناقوس خوش آهنگ نیست!

گرچه این پاییز آن فصل طلایی رنگ نیست!

گرچه این برکه همان برکه است اما از فریب

گشته مرداب حقیری، که به جز نیرنگ نیست!

  • بهرام بهرامی حصاری