اختیارات شاعری چیست؟
در شعر فارسی، شاعر همیشه در بند قواعد خشک و غیرقابل تغییر نیست. گاهی میتواند در وزن و تقطیع، اندکی تصرف کند بیآنکه موسیقی شعر از بین برود. به این تصرفها در وزن و ساخت هجایی، اختیارات شاعری میگویند. این اختیارات در واقع «آزادیهای وزنی» هستند که شاعر برای زیباتر و طبیعیتر ساختن شعر از آنها بهره میبرد. در ادامه به مهمترین آنها بر اساس گفتههای شمیسا و کامیار اشاره میکنیم:
۱. افزودن یا حذف یک یا دو صامت در پایان مصراع
شاعر میتواند در آخر مصراع، یک یا دو حرف صامت (مانند «ر»، «د»، «س») را اضافه کند یا حذف نماید، بدون آنکه وزن دچار اشکال شود.
مثلاً اگر وزن اقتضا کند، پایان مصراع میتواند با کمی تفاوت در صامتها خوانده شود.
این اختیار باعث انعطاف در پایانبندی مصرعها میشود و مانع از سخت و تصنعی شدن بیان شاعرانه است.
۲. حذف صامت پایانی در واژههایی چون «خواست»، «گوشت»، «بیست»، «کارد»
در واژههایی که با صامت پایانی مانند ت یا د ختم میشوند، اگر این صامت در خواندن با مصوت بعدی پیوند نخورد، از تقطیع ساقط میشود.
به بیان سادهتر، شاعر میتواند چنین واژههایی را کوتاهتر تلفظ کند تا با وزن سازگار شوند.
مثال: در مصراع «بیست سال است که رفتی»، ممکن است «بیست» به شکل «بیس» تلفظ شود.
۳. کاهش کمیت مصوت بلند پیش از نون ساکن
اگر بعد از نونی که پس از مصوت بلند آمده، مکث یا سکون باشد، از بلندی آن مصوت کاسته میشود.
این قاعده در وزنسازی مؤثر است و به شاعر امکان میدهد تا واژههایی مانند «خون» یا «جان» را گاهی کوتاهتر بشمارد.
۴. حذف همزه در آغاز هجا
اگر پیش از همزهی آغازین کلمه، حرفی صامت بیاید، شاعر میتواند همزه را حذف کند.
مثلاً «در آن» به صورت «دران» خوانده میشود.
این نوع حذف، برای روانتر شدن خوانش شعر و حفظ وزن، بسیار متداول است.
۵. بلند شمردن هجای کوتاه در پایان مصراع
یکی از معروفترین اختیارات شاعری این است که هجای کوتاهِ آخر مصراع را بلند حساب کنند.
در نتیجه، اگر وزن در پایان شعر با یک هجای کوتاه تمام شود، خللی در موسیقی عروضی وارد نمیشود.
این قاعده بیشتر از جهت شنیداری پذیرفته شده است، چون مصراع با مکث پایان مییابد و سکون، هجای کوتاه را کشیدهتر میسازد.
۶. جابهجایی رکن اول در برخی اوزان
در بعضی وزنها، شاعر مختار است به جای «فعلاتن»، «فاعلاتن» بیاورد.
این تغییر در آغاز مصراع، تفاوتی در خوشآهنگی شعر ایجاد نمیکند و در سنت شعر فارسی پذیرفته شده است.
۷. تبدیل دو هجای کوتاه به یک هجای بلند (تسکین)
در علم عروض، به تبدیل «UU» (دو هجای کوتاه) به «ـ» (یک هجای بلند) تسکین میگویند.
شاعر مجاز است در هر جای مصراع (جز در آغاز آن، مگر بهندرت)، این تبدیل را انجام دهد.
اما برعکس آن ـ یعنی تبدیل یک هجای بلند به دو کوتاه ـ درست نیست.
این اختیار باعث نرمی و تنوع ریتم در شعر میشود.
۸. جابهجایی الگوی هجایی (قلب)
گاهی شاعر میتواند در بعضی وزنها جای هجای بلند و کوتاه را عوض کند.
مثلاً در تبدیل وزن «مفتعلن» به «مفاعلن» یا برعکس، این تغییر را قلب مینامند.
قلب در واقع انعطافپذیری وزن را افزایش میدهد و یکی از جلوههای مهارت شاعر در کار با اوزان کلاسیک است.
جمعبندی
اختیارات شاعری ابزارهایی هستند که بین نظم و آزادی تعادل برقرار میکنند.
بدون این اختیارات، وزن شعر بسیار خشک و محدود میشد.
شاعر با آگاهی از این قوانین، میتواند هم وزن را حفظ کند، هم زبان را طبیعی و خوشآهنگ نگاه دارد — همان چیزی که راز جاودانگی شعر فارسی است.