وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

نویسندگان

۷ مطلب با موضوع «عاشقانه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

می خواهمت! چنان که درختی پرنده را!

مانند آهوئی که یک شیر درنده را!

زنده نگه می دارم این دل را به یاد تو

طاقت ندارم گرچه این عشق کشنده را!

در قلب بیمارت چه تریاکی نهفته است؟

که دوست دارم این خماری گزنده را!

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

باران که زد افسوس که من پنجره بستم.

باران که زد افسوس که در خانه نشستم.

 *

باران زد و بند آمد و من تشنه ی آبم

ناکام تر از خار ته درّه ی پستم.

 *

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

چون برکه ای در حسرت احساس ماهی در دلش.

گاهی تنم می سوزد از، حس سیاهی در دلش.

 *

مانند پیچک آن قدر، دور خدا پیچیده ام

حس می کنم جا می شوم، من نیز گاهی در دلش.

 *

با عشق پروانه شدن من صبر کردم پیله را

گل گرچه می بیند مرا مثل گناهی در دلش

 *

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

تو از آنجایی، جهان ناشناس دیگری

من از اینجایم، جهان بی اساس دیگری.

 *

بوسه من طعم خوب همزبانی را نداشت

می روم پیدا کنم راه تماس دیگری

 *

می روم اما نمی دانم که که پیدا می شود

غیر بوسیدن مگر، راه سپاس دیگری؟

 *

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۱
  • ۰

 شعر آدم برفی 1: 

دختر به حیاط خانه زل زد با ذوق

 از پنجره، با خیال آدم برفی!

 *

با حسرت برف بازی و آزادی

 می گفت : که خوش به حال آدم برفی!

  *

ترسید که سرما بخورد بیچاره!

 می سوخت دلش به حال آدم برفی!

 *

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

شیرینی لب های تو، در مزه ی گیلاس نیست.

عطر خمار انگیز تو، در بوته های یاس نیست.

 *

شاخه گل سرخ لبت، خون از دل ما می خورد

برقی که چشمت می زند، در بوته های یاس نیست.

 *

فصل درو یعنی که تو، از این خیابان بگذری

زوری که دارد مژه ات، در بازوی هر داس نیست.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

مثل یک قهوه پس از سیگار و درک خلسه ای!

یا که سیگاری پس از قهوه و شوق پرسه ای!

 *

مثل آن لحظه که قصری را به نامت می زنند!

یا که نا غافل فرستد نازنینی بوسه ای!

      *     

  • بهرام بهرامی حصاری