گیرم که فداکار سکوتند هنوز.
گیرم خود کرم عنکبوتند هنوز.
پر می شود و خالی از این نوع حشرات
کی دغدغه ی درخت توتند هنوز؟
(رباعی از : بهرام بهرامی حصاری)
گیرم که فداکار سکوتند هنوز.
گیرم خود کرم عنکبوتند هنوز.
پر می شود و خالی از این نوع حشرات
کی دغدغه ی درخت توتند هنوز؟
(رباعی از : بهرام بهرامی حصاری)
بر روی درخت توت پروانه نشد.
زد بر دهل سکوت پروانه نشد.
حاشا پشه ی باج به کوری دادن
در لانه ی عنکبوت پروانه نشد.
(رباعی از : بهرام بهرامی حصاری)
اول سر ارثیه ی او دعوا شد
آخر سهم زاغ و مترسک ها شد
گندم پدر از کجا مگر دزدیده؟
که خانه ی ما مزرعه ی آنجا شد؟
(رباعی از : بهرام بهرامی حصاری)
پشتش به زمین رسیده باشد، شاید
باید باشد امید، باید باید.
افتادن برگ خط پایانش نیست
یک فصل دگر دوباره در می آید.
(رباعی از : بهرام بهرامی حصاری)