وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

وبلاگ بهرام بهرامی حصاری

آثار ( رمان ها و اشعار)

آخرین نظرات
نویسندگان

۴۳ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مکاتب ادبی چیست؟

مکتب ادبی (یا جریان ادبی) به مجموعه‌ای از اندیشه‌ها، باورها، شیوه‌های زبانی و زیبایی‌شناسی مشترک گفته می‌شود که گروهی از نویسندگان و شاعران در یک دورهٔ تاریخی از آن پیروی می‌کنند.
هر مکتب ادبی بازتابی از روح زمانه است: اندیشه‌های فلسفی، شرایط اجتماعی، دگرگونی‌های سیاسی و حتی پیشرفت‌های علمی می‌توانند سبب شکل‌گیری یک مکتب تازه شوند.

ادبیات، فقط هنر کلمات نیست؛ بلکه آینه‌ای است که انسان در آن خود و دنیایش را می‌بیند. ازاین‌رو، هر مکتب ادبی نوعی نگاه تازه به انسان، طبیعت و حقیقت است.


۱. مکتب کلاسیک (Classicism)

ویژگی‌ها

کلاسیک‌گرایی از ادبیات یونان و روم باستان الهام گرفته و بر عقل، نظم، تقارن و زیبایی در چارچوب قانون تأکید دارد. در این مکتب، احساسات باید کنترل شوند و آثار ادبی باید تابع اصول و قواعد باشند.

نمونه‌ها

در فرانسه، نویسندگانی چون «راسن»، «مولیر» و «کورنی» از پیشگامان این مکتب بودند. در ایران نیز آثار نظامی، سعدی و حتی بخشی از شعر فردوسی، از دیدگاه ساختار و توازن، به روح کلاسیک نزدیک‌اند.


۲. مکتب رمانتیسم (Romanticism)

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

بخت، سخت، پخت، درخت، بدبخت، خوشبخت، تخت، رخت، لخت، 

گداخت، ساخت، باخت، تاخت، افراخت، شناخت، پرداخت، انداخت، نواخت، 

ماست، خواست، درخواست، کاست، راست، 

گسیخت، گریخت، ریخت، بیخت، آویخت، 

گسست، بست، دست، هست، نشست، شکست، پست، خست، رست، پرست، 

شست، توست، درست، نخست، پست، 

دوخت، سوخت، فروخت، اندوخت، آموخت، 

ثبت، 

بیت، صیت، گیت، 

چرت و پرت، خرت و پرت، کنسرت، 

اورست، کرخت، زمخت، دخت، پخت، 

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

بت، تفاوت، بایکوت، موت، صوت، فوت، 

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

کبربت، بلیت، عفریت، بیت، تثبیت، مبیت، 

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

توت، فوت، سوت، شوت، مسکوت، سکوت، باد و بروت، بروت، قوت، قوت لایموت، لایموت، تابوت، طالوت، طاغوت، باروت، ملکوت، برهوت، جبروت، هپروت، ماهوت، لاهوت، فرتوت، کمپوت، مبهوت، بوت، ثبوت، قره قروت، 

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

کتلت، ملتفت، ثابت، ثوابت، ساکت، راکت، ماکت، مارکت، املت، اسکلت، 

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

فلات، ثبات، حیات، خرابات، انتخابات، قصبات، شعبات، مرکبات، نبات، مصوبات، ادات، واردات، معتقدات، جامدات، مراودات، مجاهدات، مشاهدات، معاهدات، عایدات، مشهودات، برات، حشرات، حضرات، تکرار مکررات، قطرات، فقرات، ستون فقرات، نمرات، هرات، ثبات، بی ثبات، رُبات، آکروبات، باغ نباتات، استات، پروستات، ترموستات، جات، حاجات، مناجات، طلاجات، مقدورات.

تغییرات، تغییرات، اثبات، ثبات، زوجات، پات، تله پات، مباحثات، مثلثات، منسوجات، حبوبات، سبزیجات، عبارات، ادارات، مدارات، خسارات، انحصارات، انتشارات، انتظارات، استعارات، امارات، عمارات، اظهارات، اختیارات، سلب اختیارات، سیّارات، مخابرات، مشاجرات، صادرات، مصادرات، مخاطرات، مذاکرات، مُسکرات، مستعمرات، مشاورات، جواهرات، جواهرات، تظاهرات، بورات، کُرات.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

نجابت، استجابت، غرابت، قرابت، اصابت، رقابت، جنابت، مهابت، نیابت، شماتت، وراثت، خباثت، حاجت، سماجت، لجاجت، قباحت، راحت، ناراحت، استراحت، جراحت، صراحت، ساحت، مساحت، فصاحت، فضاحت، وقاحت، فلاحت، ملاحت، سیاحت، ارادت، عادت، سعادت، عبادت، حسادت، رشادت، ولادت، عیادت، سیادت، عبارت، تجارت، صدارت، حرارت، شرارت، مرارت، وزارت، اسارت، جسارت، خسارت، اشارت، بشارت، غارت، نظارت، حقارت، سفارت، عمارت، طهارت، مهارت، زیارت، نجاست، حراست، فراست، خساست، نفاست، سلاست، ریاست، سیاست، کیاست، بشاشت، ریاضت، وساطت، حفاظت، استطاعت، اطاعت، طاعت، شجاعت، زراعت، بضاعت، ساعت، شفاعت، جماعت، امام، جماعت، نماز، جماعت، قناعت، مناعت، فراغت، بلاغت، لطافت، ظرافت، خلافت، شرافت، ضیافت، مسافت، کثافت، نظافت، طاقت، بیاتاقت، پُر، طاقت، کم، طاقت، صداقت، رفاقت، حماقت، لیاقت، پاکت، شراکت، نزاکت، فلاکت، هلاکت، ژاکت، آلت، بطالت، حالت، جهالت، خجالت، دخالت، رذالت، عدالت، اصالت، رسالت، کسالت، کفالت، قرار، کفالت، وکالت، دلالت، ضلالت، ایالت، اصالت، حجامت، ضخامت، وخامت، ندامت، غرامت، کرامت، قامت، اقامت، استقامت، سلامت، بسلامت، علامت، ملامت، امامت، شهامت، قیامت، متانت، حضانت، استعانت، امانت، ضمانت، اهانت، خیانت، دیانت، صیانت، وانت، حلاوت، ذکاوت، سخاوت، شقاوت، طراوت، عداوت، قساوت، قضاوت، شباهت، وجاهت، فقاهت، نقاهت، سفاهت، کراهت، بلاهت، آیت، بدایت، هدایت، درایت، سرایت، رضایت، رعایت، سعایت، غایت، بغایت، لِغایت، کفایت، حکایت، شکایت، ولایت، حمایت، جنایت، عنایت، روایت، بینهایت، نهایت

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دسته 1 (آ)

اثاث، احداث، میراث، وُرّاث، اناث، غیاث، ثلاث، 

دسته 2 (و)

حدوث، موروث، مبعوث

دسته 3 (ی)

خبیث، احادیث، حدیث، تثلیث، تأنیث

دسته 5 (-ِ)

ثالث، حوادث، حادث، وارث، باعث خبث

دسته 6 (-ّ)

عبَث، مبحث، مبعث، مثلث، مؤنث، مخنث مباحث

دسته 7 (متفرقه)

ثلث، بحث، جرّ و بحث، مکث، ارث، حیث، لوث،

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوان شرقی-غربی گوته

گفت‌وگوی شاعر آلمانی با حافظ، عشق، و شرق

یوهان ولفگانگ فون گوته (1749–1832)، یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادبیات اروپا، در واپسین سال‌های عمر خود اثری آفرید که مرزهای زبان و فرهنگ را درنوردید: «دیوان شرقی-غربی» (West-östlicher Divan). این کتاب، نه فقط مجموعه‌ای از شعرها، بلکه پلی فرهنگی میان شرق و غرب است؛ پلی که بر پایهٔ عشق، خرد، و عرفان بنا شده است.


پیدایش دیوان: جرقه‌ای از شرق

در آغاز سدهٔ نوزدهم، گوته در اوج پختگی فکری و ادبی بود. او پیش‌تر با آثاری چون فاوست، رنج‌های ورتر و فاوست دوم نام خود را در تاریخ جاودان کرده بود، اما هنوز تشنهٔ معنا و حقیقتی ژرف‌تر بود. در حدود سال ۱۸۱۴ میلادی، ترجمهٔ آلمانیِ اشعار حافظ شیرازی به دست شرق‌شناس نامدار یوزف فون هامر-پورگشتال (Joseph von Hammer-Purgstall) منتشر شد. گوته با شور و شگفتی این ترجمه را خواند و در نامه‌ای نوشت:

«من در حافظ خود را بازمی‌یابم؛ او همان کسی است که با من از پشت قرن‌ها سخن می‌گوید.»

از همان لحظه، رابطه‌ای روحی میان شاعر آلمانی و شاعر ایرانی شکل گرفت. گوته خود را شاگرد حافظ دانست و کوشید در زبان و اندیشهٔ او غوطه‌ور شود. نتیجهٔ این هم‌نشینی ذهنی، کتابی شد که او آن را «دیوان شرقی-غربی» نامید — یادآور عنوان «دیوان حافظ».


ساختار کتاب: سفری در دوازده دفتر

  • بهرام بهرامی حصاری