مولانا کیست؟ زندگی، اندیشه و میراث جاودانهٔ جلالالدین محمد بلخی
مولانا جلالالدین محمد بلخی (۶۰۴ تا ۶۷۲ هجری قمری) یکی از بزرگترین شاعران، اندیشمندان و عارفان تاریخ بشریت است. او نهتنها در ادبیات فارسی بلکه در ادبیات جهان جایگاهی بیبدیل دارد. نام او در زبانهای مختلف به شکلهای گوناگونی آمده: در ایران و افغانستان او را «مولوی» یا «مولانا» میخوانند، در جهان غرب به «رومی» (Rumi) مشهور است. آثار و اندیشههای او، پلی میان فرهنگها، زبانها و حتی ادیان مختلف زده و تا امروز الهامبخش میلیونها انسان است.
تولد و کودکی
مولانا در سال ۶۰۴ هجری قمری (۱۲۰۷ میلادی) در شهر بلخ (در خراسان بزرگ، افغانستان کنونی) به دنیا آمد. پدر او، بهاءالدین ولد، فقیه و واعظی نامدار بود که به دلیل درگیریهای مذهبی و سیاسی با حاکمان آن زمان، مجبور شد همراه خانوادهاش از بلخ مهاجرت کند. آنها پس از سالها سفر در شهرهای مختلف از جمله نیشابور، بغداد و مکه، سرانجام در شهر قونیه (در ترکیهٔ امروزی) ساکن شدند.
این مهاجرت نقش مهمی در شکلگیری شخصیت مولانا داشت، چون او از کودکی با فرهنگها، زبانها و اندیشههای مختلف آشنا شد و افق دیدی جهانی پیدا کرد.
تحصیل و آموزش
مولانا آموزشهای اولیهٔ علوم دینی و ادبی را نزد پدرش آموخت. پس از مرگ پدر، استاد بزرگی به نام برهانالدین محقق ترمذی تربیت او را برعهده گرفت و او را به سلوک عرفانی هدایت کرد. مولانا سپس برای تکمیل علوم دینی به شهرهای حلب و دمشق رفت و به یکی از برجستهترین فقیهان و مدرسان زمان خود تبدیل شد.
دیدار با شمس تبریزی
نقطهٔ عطف زندگی مولانا در سال ۶۴۲ هجری قمری رخ داد؛ زمانی که او با شمسالدین محمد تبریزی دیدار کرد. شمس عارفی شوریده و بیقرار بود که با حضورش زندگی مولانا را دگرگون کرد. دیدار این دو مانند انفجاری روحی بود که مولانا را از یک فقیه و مدرس خشک به شاعری عاشق و عارفی شوریدهسر تبدیل کرد.
دوستی عمیق آنها دوام چندانی نداشت و شمس ناگهان ناپدید شد (احتمالاً کشته شد یا از قونیه رفت). این جدایی قلب مولانا را شکست، اما او رنج خود را به شعر و رقص و سماع تبدیل کرد. بسیاری از غزلیات شورانگیز او حاصل همین دوران اندوه و اشتیاق است.
آثار مهم مولانا
مولانا یکی از پربارترین شاعران تاریخ است و آثارش از نظر کمیت و کیفیت خیرهکنندهاند:
-
مثنوی معنوی
شاهکار ششدفترهٔ مولانا که به «قرآنِ فارسی» معروف است. مثنوی مجموعهای از حکایتها و تمثیلهاست که بهسادگی و زیبایی، مفاهیم پیچیدهٔ عرفانی و فلسفی را توضیح میدهد. -
دیوان شمس تبریزی
مجموعهٔ عظیمی از غزلیات، ترجیعبندها و رباعیات که پر از شور و عشق الهی است. این اثر نام شمس را بر پیشانی دارد، چون مولانا این اشعار را با یاد و برای او سروده است. -
فیه ما فیه
مجموعهای از سخنان و مواعظ مولانا که شاگردانش گردآوری کردهاند. -
مکتوبات
نامههایی که مولانا به دوستان، شاگردان و بزرگان عصر خود نوشته و در آنها دیدگاههای عرفانی و اخلاقی خود را بیان کرده است.
اندیشه و فلسفه مولانا
مولانا بیش از آنکه شاعر باشد، فیلسوف عشق است. اندیشهٔ مرکزی او بر چند اصل استوار است:
-
عشق الهی: به باور مولانا، عشق نیروی محرک جهان است. هر چیزی در جهان عاشق کمال خویش است و روح انسان عاشق بازگشت به اصل الهی خود.
-
وحدت وجود: مولانا معتقد بود که همهٔ هستی جلوهٔ خداوند است و جدایی میان ما و خدا توهمی بیش نیست.
-
رهایی از نفس: انسان باید از تعلقات و نفس خود عبور کند تا به حقیقت برسد.
-
حرکت و تحول: مولانا انسان را موجودی در حال شدن میدانست و معتقد بود که زندگی یعنی تغییر، تکامل و حرکت به سوی حق.
سماع و مولویخانه
مولانا از شادمانی معنوی خود شیوهای از رقص عارفانه پدید آورد که امروزه به نام سماع مولوی شناخته میشود. در این آیین، دراویش با چرخیدن به گرد خود، وحدت با جهان را تجربه میکنند. این سماع نهتنها یک عمل عرفانی، بلکه یک نماد فلسفی از گردش کائنات است.
مرگ و میراث
مولانا در سال ۶۷۲ هجری قمری در قونیه درگذشت. مراسم خاکسپاری او چنان باشکوه بود که پیروان ادیان مختلف (مسلمان، مسیحی، یهودی) در آن شرکت کردند، زیرا مولانا عشق و معنویت را فراتر از مرزهای دینی میدید. آرامگاه او در قونیه امروز یکی از مهمترین مکانهای زیارتی و فرهنگی جهان است و هزاران نفر هر ساله برای بزرگداشت او به آنجا میروند.
اهمیت جهانی مولانا
مولانا نهتنها برای فارسیزبانان بلکه برای مردم سراسر جهان الهامبخش است. آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده و او یکی از پرفروشترین شاعران در ایالات متحده است. پیام او جهانی است: صلح، عشق، دوستی و یکیبودن همهٔ انسانها.
سخن پایانی
مولانا یک شاعر صرف نیست، او یک راهنمای روحی است. او به ما میآموزد که زندگی را با عشق، رقص، شادی و جستوجوی حقیقت معنا کنیم. داستانها و اشعارش هنوز هم پس از قرنها زندهاند و میتوانند در این دنیای پرهیاهو چراغ راه ما باشند.