دیگر سخن ز سرو و گل و آفتاب نیست!
بودا شدست و پی ادراک آب نیست!
✔
آخر کتاب دست بشر می دهد یکی!
محصول کاج هوش، چگونه کتاب نیست؟
✔
بودا خوری عصرِ طلائیِ خودخوری
ارثیه ی شماست، یک انتخاب نیست!
✔
نالید بامداد: ( برای که زیباست؟) آه!
وقتی که درک من از (شب) جز میل خواب نیست!
✔
بعد از سقوط، سقوط را درک می کنیم!
حالی در این جهنم نازک خراب نیست!
✔
حقی به گردن خوبی دارد همان که او
معیار نیرو بردنش، جز زشت ناب نیست!
✔
طوری قیافه ی تندیس فهم را گرفت
انگار نیست آبرو، گیرم حساب نیست!
✔
وقتی به فکر پنجره هستی نه فکر در!
امید راه در روئی از این عذاب نیست!
✔
شاید دگر وقتش رسیده آرزو کنیم
هرچند شعر و آرزو غیر از سراب نیست!
✔
وقتی که لای آهن و گِل گیر می کنیم
منجی ما غیر از شراب شعر ناب نیست!
بهرام بهرامی